«عصر
ظهور»،
عصر زیبایی ها، نوآوریها، شکوفاییها و خیر و خوبیها است؛ دوران
معنویتگرایی،
خردورزی و دادگری مطلق است؛ هنگامه رویش و بالندگی روحی و
تکامل واقعی است؛ زمان
نعمت، رحمت، برکت و پیشرفت است؛ دوران حاکمیت دین،
قانون، نظم و عدل است... این
تصویر کلی با جزئیات کامل آن در منابع دینی
ما ارائه شده و دورنمای آینده را،
روشن، منطقی و متعالی جلوه داده است.
تصویر
یادشده،
نشانگر تغییرات و تحولات گسترده و فراگیر در تمامی عرصههای زندگی
و حکایتگر نو
شدن، شکوفا گشتن و به اوج رسیدن است. البته «کمال انسان»،
با وجود «انسان کامل»
و «به دست کمال بخش» او قابل دستیابی است و به همین
جهت عصر ظهور، دوران تجلی و
تبلور خیرات و زیباییها به دست مصلح کل و
منجی موعود امام مهدی عجل الله تعالی
فرجه است.
آینده به |
|
بر |
روزی که |
|
نوروز |
یکی
از
ویژگیهای بارز و برجسته این عصر، «شکوفایی انسان» است؛ یعنی، رونمایی
از همة
استعدادها و ظرفیتهای وجودی انسان و بازگشایی راههای پیشرفت مادی
و معنوی و
بهرهوری بهینه از نعمتها و امکانات.
امام
مهدی عجل
الله تعالی فرجه زوایای نامکشوف و ناپیدای انسان را آشکار میکند
و گرههای کور
زندگی مبهم و جاهلانه او را میگشاید. او حقایق و واقعیات
حیات بشری را تبیین
کرده و زمینهها و بسترهای رشد و فرارسایی او را مهیا
میسازد. او به امری عظیم
قیام میکند و پرده از امور مخفی و مجهول زندگی
بر میدارد.
ابیسعید
خراسانی
میگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: برای چه ایشان
«مهدی» نامیده شده
است؟ فرمود: برای اینکه به هر چیزی که مخفی باشد، هدایت
میشود... قطعاًَ او به
امری عظیم قیام مینماید (لأنّه یهدی الی کلّ امر خفیّ…
انّه یقوم بأمرٍ عظیم).[1]
امام
گنجهای وجودی انسان را آشکار میسازد؛ همان گونه که گنجهای زمین را استخراج
میکند (یستخرج الکنوز و یفتح مدائن
الشرک[2])
و او را با
مقام و منزلت واقعی خود آشنا میسازد. در واقع انسان هایی که
از فطرت و سیرت
حقیقی و باطنی خود دور شده و صورت غیر انسانی و ناراستی
پیدا کردهاند، طبق همین
صورت رفتار میکنند و سیرت الهی و متعالی خود را
فراموش کردهاند. فاجعهبارترین
حالت برای آدمی، همین دوری از سیرت و فطرت
الهی و گمگشتگی و حیرت است. نتیجه
این حیرت و صورت گزینی غیر انسانی،
رفتارهای رذیلانه و غیر فاضله است؛ یعنی، فرو
رفتن در جهالت، جنایت، غفلت،
ظلمت، حیوانیت و… به همین جهت جامعه انسانی همواره
آکنده از ظلم و ستم،
فساد و تباهی، تجاوز و حق کشی، فقر و احجاف و تشویش و
ناامنی است.
تا
زمانی که
انسانها با یک حرکتی پویا و بنیادین، به شکوفایی سیرت الهی و
حقیقی خود
نپردازند و به آن حقیقت و ظرفیت وجودی خود باز نگردند، همه این
کاستیها و
ناراستیها باقی مانده و جامعة بشری همچنان غرق در آلام،
اضطرابها و انحرافها
خواهد بود. علاوه بر این، با شکوفایی ظرفیتها و
تواناییهای انسان ـ و به تبع
آن ظرفیتهای طبیعت و…ـ و آشنایی عمیق او
باکرامت و منزلت واقعی و الهی خود،
زمینه برونرفت اززندگی مادی و غیر
اصیل فراهم شده و بسترهای سیر و سلوک روحی و
فکری و حرکت کمال گرایانه او
شکل خواهد گرفت.
این
گسست از
پیشینه غیر انسانی و پیوست به آیندة رحمانی و بازگشت به سیرت
واقعی، به دست امام
مهدی عجل الله تعالی فرجه در عصر ظهور صورت خواهد گرفت.
امام
باقر علیه السلام میفرماید: «… یملأ الارض عدلاً و قسطاً و
نوراً کما ملئت ظلماً و جوراً و شرّاً»[3]؛ «او زمین را آکنده از عدل،
قسط و نور میکند؛ همان گونه که از بیداد، ستم و شرّ پر شده است» و نیز «یصنع کما صنع
رسول الله یهدم ماکان قبله کما هدم رسول الله امر الجاهلیة و یستأنف الاسلام جدیداً
بعد ان یهدم ماکان قبله»[4]؛ «]مهدی[
بر طبق شیوة رسول خدا رفتار میکند و آنچه از نشانههای گذشته
باشد از
میان بر میدارد؛ همان گونه که پیامبر صل الله علیه و آله
نشانههای
جاهلیت را از بین برد. پس از ریشه کن ساختن گذشتة ]جاهلی[، اسلام را از نو احیا میکند».
می آید و |
بوی گل و |
می آید و |
مشتاق که |
با
نگرشی
دقیق و اصولی در روایات مربوط به عصر ظهور و حضور مستقیم امام معصوم
در جامعة
جهانی، میتوان ابعاد مختلف بازپروری ظرفیتهای وجودی انسان و
شکوفایی
تواناییها و استعدادهای نهادی او را شناسایی کرد و زمینههای درک
و فهم سازوکار
اصلاح جامعه بشری و بهْسازی رفتارها، گفتارها و پندارهای
انسانها را ـ با توجه
به سیرت الهی و واقعی آنها ـ فراهم ساخت. ترسیم
بسیار دلپذیر و دوست داشتنی از
عصر ظهور، مستلزم شناخت هرچه بیشتر نحوة
رشد و تعالی انسانها و زیباسازی روح و
روان آنها است. باید گام در مسیری
بگذاریم که اشتیاق جانها و دلها را برای درک
آن دوران فزونی بخشیم و پیش
بینیهای وحیانی را ملموس و مطلوب همگان
سازیم.
رسول
گرامی
اسلام صل الله علیه و آله میفرماید: «… خوشا به حال کسی که با
مهدی، ملاقات کند
و خوشا به حال کسی که او را دوست داشته باشد و خوشا به
حال کسی که به او معتقد
باشد؛ او آنان را از هلاکت نجات میبخشد. به خاطر
اقرار به خداوند و به رسول او
و به همة امامان، خداوند بهشت را به روی
آنان میگشاید. مثل آنان در زمین، همچون
مشک است که بویش پخش میشود و
تغییر نمیکند و مثل آنان در آسمان، همچون ماهِ
نورافشان است که نورش هرگز
خاموش نمیگردد»[5] و «زمین پربرکت میشود و امت
من در عصر او چنان زندگی ]خوبی[ دارند که در هیچ زمانی چنین نبوده است (تعیش امتی فی زمانه عیشاً لم تعشه
قبل ذلک فی زمان قطّ)»[6].
همچنین: «امت من
در عصر او چنان برخوردار از نعمتها میشوند (و به سطح بالایی ازرفاه و زندگی
میرسند) که نظیری برای آن نیست (تتنعم امتی فی زمن المهدی نعیماً
لم یتنعّموا مثله قط)[7]».
البته
شکوفایی
و بالندگی در عصر ظهور، منحصر درانسان نیست؛ بلکه شامل علم و
صنعت، اقتصاد،
کشاورزی، سیاست و… میشود و جامعه جهانی از یک رشد متوازن،
فراگیر و چند بعدی
برخوردار میگردد. امید آنکه اندیشوران و پژوهشگران با
دقت و ژرف نگری در این
عرصه، ابعاد و زوایای مختلف این رشد و شکوفایی
فراگیر را تبیین کنند و با
رویکردهای علمی و نظری، امکان تحقق بعضی از
آنها را در جامعة منتظر، بررسی
نمایند
نظر |
روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت بدن و ابعاد دیگر داراى فواید فراوانى است، روزه در سلامت
معده و پاکسازى آن از انواع غذاها که موجب انواع بیمارىهاست اثرات فوق العادهاى دارد.
پیامبر خدا فرمود: «المعدة بیت کل داء، و الحمئة راس کل دواء.» (1)
معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خورى) اساس و راس هر داروى شفابخش است.
پیامبر عظیم الشان اسلام در یک بیانیه کوتاه، اثرات و فوائد سه چیز را به این شرح بیان مىفرماید: «... و صوموا تصحوا»: ... روزه بگیرید تا صحت و سلامتى خویش را تضمین کنید.
ما اگر پویاى فلسفه روزه و حکمت تشریع آن باشیم و از خواص و فوائد آن بخواهیم اطلاعات بیشترى پیدا کنیم و به اشکال تراشیهاى منتقدین پاسخ اقناع کننده بدهیم به سخنان حکیمانه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه گوش فرا مىدهیم در قسمتى از این خطبه امام مىفرماید: «و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات، تسکینا لاطرافهم، و تخشیعا لابصارهم، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم، و اذهابا للخیلاء عنهم لما فى ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحقوق البطون بالمتون من الصیام تذللا.»(2) امیرمؤمنان علیهالسلام به دنباله مطالب ارزشمندى مىفرماید: از خدا بترسید و از کیفر تباهکارى در دنیا، و از زیان ستمگرى در آخرت ... و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ مىفرماید، به وسیله نمازها و زکاتها، ( و سپس فوائد و پارهاى از علل و فلسفه روزه را بیان مىفرماید) و کوشش در گرفتن روزه در روزهاى واجب، براى آرام ماندن دست و پا و اندام و دیگر ایشان (از معصیت و نافرمانى) و چشم به زیر انداختنشان و فروتنى جانهاشان، و زبونى دلهاشان، و بیرون کردن کبر و خودپسندى از آنان، چون در نماز است مالیدن رخسارهاى نیکو براى فروتنى، و (هنگام سجده نمودن) چسبانیدن اعضاء شریفه (هفت موضع) را به زمین براى اظهار کوچکى و «ذلت به پیشگاه با عظمتش» و در روزه رسیدن شکمها به پشتها براى خضوع و ناچیز دانستن خویش که روزه و نماز و زکات فلسفهاش سازندگى و تزکیه، و تذلل و تقلل به پیشگاه حضرت حق است، و از چیزهائى است که مىتواند آدمى را از چنگ شیطان نجات بخشد، و از انواع بیماریهاى ظاهرى و باطنى برهاند، و مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا یاد آدمى دهد، مخصوصا روزه است که از امتیازات به خصوص برخوردار است، که پاداش آن فقط به خداوند بزرگ برگزار شده است. که امیرالمؤمنین علیه السلام در جائى دیگر مىفرماید:«و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق.» (3)
خداوند روزه را براى آزمایش اخلاص مردم واجب فرموده است، که روزه در اخلاص عمل بسیار مؤثر است، یعنى کسى که روزه مىگیرد و تمامى روز را با همه امکان خوردنیها و آشامیدنىهایى که در اختیار دارد، در عین حال امساک مىنماید، جز اخلاص به پیشگاه حضرت حق مفهومى دیگر ندارد، و در قسمتى از نهجالبلاغه مىفرماید: «و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب» (4) و یکى از دلائل وجوب روزه این است که روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهى، یعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصى انسان است، که به وسیله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار به دست مىآید.
فوائد کم خورى از نظر بهداشت و تندرستى جسم و روح، درست است که آدمى تاب گرسنگى زیاد را ندارد، و اسلام هم نخواسته است که انسان خود را در زحمت تحمل گرسنگى زیاد قرار دهد، بلکه در بعضى روایات رسیده است: «اللهم اعوذبک من الجوع» (5)؛ خدایا از گرسنگى به تو پناه مىبرم، ولى در عین حال باید متوجه بود، که مقدارى از گرسنگى براى انسان لازم است! و فوائد بسیارى در بردارد، و بر عکس پرخورى و سیر بیمارى زیادى به همراه مىآورد.
از نظر بهداشت و تندرستى، باید غذا کمتر مصرف شود، و هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بکشد، به تجربه ثابت شده است. افرادى که کم مىخورند، از کسانى که همیشه سیر مىخورند سالمتر مىباشند، و تن درستترند.
هشام بن حکم از رئیس مذهب تشیع حضرت جعفر بن محمد علیهماالسلام مىپرسد از علت و فلسفه روزه، امام مىفرماید: «انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و القیر و ذلک ان الغنى لم یکن لیجد مس الجوع، فیرحم الفقیر، لان الغنى کلما اراد شیئا قدر علیه، فاراد الله تعالى ان یسوى بین خلقه، و ان یذیق الغنى مس الجوع و الالم لیرق على الضعیف و یرحم الجائع.» (6)
حضرت صادق علیه السلام فرمودند: به راستى خداوند روزه را واجب کرد، تا به وسیله او بین اغنیاء و فقراء مساوات و برابرى به وجود آید، و این براى آن است که ثروتمندانى که هرگز درد گرسنگى را احساس نکردهاند، به فقراء ترحم نمایند، زیرا اغنیاء هرگاه (خوردنى و آشامیدنى را) اراده نمودند (و هوس هر نوع ماکولات و مشروبات کردند) برایشان میسر است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نموده» که تا بین بندگانش از فقیر و غنى، برابرى به وجود آورد، و این که سرمایه داران مسلمان درد گرسنگى را لمس نمایند، تا بر ضعفاء رقت آوردند، و بر گرسنگان عالم ترحم نمایند، و این تنها شعار اسلام است، آرى تنها مکتبى که به حال گرسنگان عالم ترحم نمایند، و این تنها شعار اسلام است، آرى تنها مکتبى که به حال گرسنگان و محرومان مىاندیشد اسلام است.
در حدیثى طویل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله چنین نقل مىفرماید که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «ما من مؤمن یصوم شهر رمضان احتسابا الا اوجب الله تبارک و تعالى له سبع خصال: اولها یذوب الحرام من جسده، و الثانیة یقرب من رحمة الله عزوجل، و الثالثة قد کفر خطیئة ابیه آدم، و الرابعة یهون الله علیه سکرات الموت و الخامسة امان من الجوع و العطش یوم القیمة و السادسة یطعمه الله عزوجل من طیبات الجنة، و السابعة یعطیه الله عزوجل برائة من النار، قال: صدقت یا محمد.» (7)
هیچ مؤمنى نیست که ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه بگیرد، مگر آن که خداى تبارک و تعالى هفت خصلت را براى او واجب و لازم گرداند:
1- هر چه حرام در پیگرش باشد محو و ذوب گرداند،
2- به رحمت خداى عزوجل نزدیک مىشود،
3- (با روزه خویش) خطاى پدرش حضرت آدم را مىپوشاند،
4- خداوند لحظات جان کندن را بر وى آسان گرداند،
5- از گرسنگى و تشنگى روز قیامت در امان خواهد بود،
6- خداى عزوجل از خوراکیهاى لذیذ بهشتى او را نصیب دهد،
7- خداى و عزوجل برائت و بیزارى از آتش دوزخ را به او عطا فرماید. (پرسش کننده در این حدیث مفصل، عالم یهودى بود) که عرض کرد راست گفتى اى محمد.
امام رضا علیه السلام در فلسفه و دلائل وجوب روزه مىفرماید: «انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش، فیستدلوا على فقر الآخرة، و لیکون الصائم خاشعا ذلیلا مستکینا ماجورا و محتسبا عارفا، صابرا على ما اصابه من الجوع و العطش، فیستوجب الثواب مع ما فیه من الامساک عن الشهوات و یکون ذلک واعظا لهم فى العاجل و رائضا لهم على اداء ما کلفهم و دلیلا لهم فى الآجل و لیعرفوا شدة مبلغ ذلک على اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا فیؤدوا الیهم ما افترض الله لهم فى اموالهم» (8)
وقتى از حضرت درباره فلسفه روزه مىپرسند، مىفرماید: همانا (مردم) مامور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواریهاى گرسنگى و تشنگى را، و آنگاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت، (که پیامبر صلى الله علیه و آله در خطبه شعبانیه مىفرمود: و اذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمة و عطشة، یاد آورید از گرسنگى و تشنگى روزه داریتان گرسنگیها و تشنگیهاى روز قیامت را، که این یادآورى انسان را به فکر تدارک قیامت مىاندازد که تا سعى کند، جد و جهد بیشترى در کسب رضاى خداوند و کمک به مخلوق ضعیفش بنماید و آنان را از امکانات مادى و غیر مادى خویش بهرهمند سازد).
آنگاه امام علیه السلام خصوصیات صائم را این چنین توصیف مىفرماید: روزهدار باید (به پیشگاه خداوند) بندهاى خاشع و ذلیل و داراى استکانت و وقار باشد، (و خود و عمل خویش را) ماجور و مثاب دانسته، (و بداند که اعمال و زحماتش) به حساب مىآید، (و نادیده گرفته نمىشود) و در همه حال به آنچه که انجام مىدهد از عبادات عارف باشد، و بر آنچه که از گرسنگى و تشنگى به او مىرسد صبر کند، و در آن هنگام با امساک از شهوات (و پیروى نکردن از نفس اماره بسوء) مستوجب ثواب فراوانى مىشود، (و خداوند اجر و ثواب عبادت روزهداریش را به او مرحمت خواهد فرمود) و این اوصاف حمیده (که براى صائم ذکر شد) واعظ خوبى براى روزهداران در دنیا خواهد شد، (که اثرات وضعى این اوصاف کاملا در چهره و اعمال و رفتار آنان مشهود خواهد گشت) و راغب است بر روزهداران بر اداء آنچه که مکلف به آنند و راهنماى خوبى براى آنان است در عالم عقبى، و آنان باید بشناسند شدت و اهمیت مشکلات فقرا و بیچارگان را که تا رحمت آورند بر فقراء و مساکین در دنیا، سپس اداء نمایند حقوق آنان را که خداوند در اموالشان مقرر فرموده است. (یعنى اینطور نباشد که خود خوب بخورند و بپوشند و دیگران گرسنه باشند).
شاعر عرب «حاتم بن عبد الله طائى» مىگوید:
و حسبک داء ان تبیت ببطنة و حولک اکباد تحن الى القد! (9)
یعنى: این درد براى تو بس است که شب با شکم پر بخوابى و در اطرافت جگرها باشد که قدح پوستى را آرزو کنند (و براى آنان فراهم نشود چه جاى آن که طعام داشته باشند.
امام رضا علیه السلام در یک پرسش دیگر از فلسفه روزه چنین مىفرماید: «علة الصوم لعرفان مس الجوع و العطش لیکون العبد ذلیلا مستکینا ماجورا محتسبا صابرا فیکون ذلک دلیلا على شدائد الآخرة، علت روزه از براى فهمیدن الم و درد گرسنگى و تشنگى است، تا بنده ذلیل و متضرع و ماجور و صابر باشد و بفهمد شدائد آخرت را، مع ما فیه من الانکسار له عن الشهوات و اعظاله فى العاجل دلیلا على الآجل لیعلم مبلغ ذلک من اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا و الآخرة.» (10) علاوه بر این که در روزه انکسار شهوات و موعظه هست از براى امر آخرت تا بداند حال اهل فقر و فاقه را در دنیا و عقبى. بلى این است قسمتى از فلسفه روزه از بیان حضرت رضا علیه آلاف التحیة و الثناء.
بلى روزه از افضل طاعات است، زیرا که روزه مشتمل بر شکستن شهوات حیوانی است که شریعت آسمانى و احکام الهى نیامده مگر براى تعدیل شهوات و توقیف و مهار آنها که در حد اعتدال انجام گرفته، و براى تزکیه و طهارت نفس و تصفیه آن از اخلاقیات رذیله، زیرا مقصود از روزه تنها دوری کردن از خوردن و آشامیدن و مباشرت با نسوان نیست، بلکه غرض نهائى آن کف نفس و نگهدارى آن از شهوترانىهاى حیوانى است، چنان که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: الصوم جنة فاذا صام احدکم فلا یرفث ولا یجهل و ان امرء جادله او شاتمه فلیقل انى صائم: که روزه سپرى است از براى شخص، زیرا یکى از شما اگر روزه گرفت سخن زشت نگوید، و کارهاى بیهوده نکند، و اگر کسى با وى مجادله کند یا او را شماتت نماید، او بگوید من روزه هستم، مراد از این حدیث شریف نبوى صلى الله علیه و آله این است: که روزه وقایهاى است که نگه مىدارد آدمى را از انحرافات و لغزشها، که به واسطه آن از دشمنانى بزرگ چون شیطان نفس، دشمن درونى، خلاصى مىجوید، پس نفس را کنترل مىنماید از شهوات نابجا، و شیطان را از خود دور مىنماید.
بر این مبنا رسول الله صلى الله علیه و آله فرمود: «ان الشیطان لیجرى من ابن آدم مجرى الدم فضیقوا مجاریه بالجوع»، که شیطان جریان مىیابد و نفوذ مىکند در فرزندان آدم، مانند جریان خون در بدن پس مجارى شیطان را در وجود خود به واسطه گرسنگى یعنى روزه تنگ نمائید، (11) والحق، که روزه بدون اثر چه فایده و ثمرى دارد؟ آرى فائده و اثرى ندارد که آدمى غذاى ناهار خویش را به افطار تاخیر اندازد، و از امساک و اجتناب از یک سرى مبطلات روزه، انواع تهمتها و دروغها و غیبتها و شهوترانىها و هتک حرمت خلق الله و حفظ نکردن ناموس خویش از نامحرمان و سوء تربیت فرزندان و سرعت غضب به حادثه کوچکى و ایجاد ضرب و شتم و صدها گناه دیگر مرتکب شود و بگوید من روزه هستم خیر؟ این نوع روزه اثرى و فایدهاى ندارد، باید روزه قدرت ساختن و اصلاح نفس داشته باشد و روزه این قدرت را دارد، لکن این مائیم ارزش و اهمیت او را تشخیص ندادیم، و از این نوع روزههاى بى اثر ثمرى جز گرسنگى و تحمل تشنگى عاید ما نمىشود، و چه فایدهاى است از براى روزهدار که فریضهاى اداء کند و کبیرهاى مرتکب گردد، و با خیانت بر بندگان خدا در مال و عرض ایشان تجاوز نماید.
خلاصه کنم و این بخش را «فلسفه روزه و حکمت مشروعیت» به سخن مولاى متقیان علیه السلام مزین نمایم که امام علیهالسلام در آنجا که فلسفه پارهاى از احکام را تشریح مىفرماید: «و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق.» (12)
خداوند، روزه را براى آزمایش اخلاص مردم مقرر و فرض فرموده است، و کسى که به پیشگاه حضرت حق اخلاص ورزد، تمامى اوصافى که در فلسفه روزه بیان شده است شامل حالش مىشود، و روزه کاملا با اخلاص روزهدار، در رابطه است.
1- ارکان الاسلام، ص 108 این عبارت حدیثى است که از پیامبر اسلام در بحار الانوار، ج 14 روایت شده است، لکن این کتاب بحارث بن کلده نسبت داده است.
2- نهج البلاغه فیض، ص 798.
3- از حکمت 244 نهج البلاغه فیض الاسلام.
4- نهج البلاغه، چاپ صبحى صالح، ص 163.
5- مجمع البحرین، ماده جوع.
6- وسائل الشیعه، ج 7، ص 3 / و من لا یحضره الفقیه، ص 73، ج 2.
7- خصال شیخ صدوق، ص 386.
8- وسائل الشیعه، ج 7، ص 4.
9- حاتم به عبدالله طائى.
10- علل الشرایع صدوق علیه الرحمه.
11- از مجموعهاى از سخنان پیشوایان معصوم(ع) استخراج شده است.
12- نهج البلاغه، ص 1197.
منبع:
روزه، درمان بیماریهاى روح و جسم ص 81 ، سید حسین موسوى راد لاهیجى
| |||
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، در پیام آیتالله صافی گلپایگانی آمده است: حلول ماه مبارک رمضان و حضور مسلمانان را در ضیافهاللّه به آستان فرشته پاسبان حضرت بقیه اللّه ارواح العالمین له الفداه و عموم مسلمانان جهان، امّت قرآن و روزهداران عزیز تبریک عرض میکنم و این فرصت الهی را که از بزرگترین عطیّات معنوی و نعمتهایی است که خداوند متعال مؤمنان را به آن سرافراز فرموده گرامی میدارم. |
رمضان اسمى از اسماء الهى مىباشد و نبایستبه تنهائى ذکر کرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گوش فرا مىدهیم.
هشام بن سالم نقل روایت مىنماید و مىگوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم.
فقال علیه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا یجیى و لا یذهب و انما یجیىء و یذهب الزائل و لکن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فیه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عیدا و کقوله تعالى فى عیسى بن مریم (علیهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائیل. (1)
امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامى از اسماء الله است که نمىرود و نمىآید که شىء زائل و نابود شدنى مىرود و مىآید، بلکه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم اسم الله مىباشد، و ماه رمضان ماهى است، که قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ عیسى بن مریم (سلام الله علیهما) را براى بنى اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام) روایتشده که حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لا تدرون ما رمضان» (2) شما به راستى نمىدانید که رمضان چیست (و چه فضائلى در او نهفته است).
رمضان از مصدر «رمض» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنین واژهاى براستى از دقت نظر و لطافتخاصى برخوردار است. چرا که سخن از گداخته شدن است، و شاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مىباشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان یا گرماى شدید روزهاى طولانى تابستان.
و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشى که پیوسته مىگدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذیر است.
در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنهتر مى گردد، وهرگز به یک جرعه بسنده نمىکند، و پیوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذیر جهت ارضاى تمایلات خود وا مىدارد. و در همین رابطه است که مولوى با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به کار مىگیرد و مىگوید:
آب کم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به کوى حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید
اما از سوى دیگر، عطش ناشى از آفتاب سوزان سیرى پذیر است، و قانع کننده.
پىنوشتها:
1- بحار جلد 96، ص 376، طبع اسلامیه
2- بحار، ج 96، ص 377
روزه، درمان بیماریهاى روح و جسم صفحه 22