... حالا هنگام سعی در رسیده است
گویی هموز این هاجر است که هروله کنان
در هرم افتاب ظهر بیابان مکه
از این سراب به ان سراب
در جستوجوی اب است
ای مظطر خسته مشو،خسته مشو،
در باطن این سعی تو چشمه زمزم نهفته است
حکایت ان وادی خشک و سوزان
حکایت حیات دنیایی ماست
ای مظطر خسته مشو،
اب زمزم اجر سعی توست
مبادا که این سراب های فریبنده تو را به یأس بکشاند
خسته مشو ای مظطر،خسته مشو،
سعی تو مشکور افتاده است
و دعایت به استجابت رسیده.